نیم نگا هی بر سیاه مشق ها وتحر کات سیا سی آ قای پرشور جلیل عبد ل
ج- کما ل ج- کما ل

اینجا نب با توجه به مقا لات تکراری , بی محتوا وطو لانی آقای پر شور , برغم عادت همیشگی یکی از سیاه مشق های اخیر ایشان راکه در سایت وزین آریا یئ اقبال نشر یافته است به خوا نش گرفته وبا توجه به دروغ ها جعلیات  هزیان گوی ها ,اتها مات , ذهنی گری های کور کورانه وتبارز محار نا پذیر از کینه , بغض وعداوت لجام گسیخته نسبت به نهضت فراگیر دمو کراسی وتر قی افغا نستان ورهبران و دست اندر کا ران آن که در اوج از خود خواهی ها وجاه طلبی های شرارت افگنانه این عنصر حیله گر وریا کار متبلور یافته است , خواستم تا آنرا نقد نموده وتفسیر روشن را از لای کلمات وجملات بی مفهوم و متنا قیضیکه جز فوران آتش کینه ّ بغض وخود خواهی های همیشگی این عنصر نمک حرام را به نمایش می کشد ارائه د هم . اما همینکه با خوانش  این سیاه مشق متوجه شدم که این نبشته نه تنها از محتوای سیا سی تهی بوده بلکه حدا قل دارای ارزش های ادبی ,اخلاقی ,وزبانی نیز نبوده وبطور روشن حکا یتگر سطح سویه یی  فا رغین کورس های سواد آموزی وحتی پا ینتر از آن  نیز بوده وبیشتر به ضیاع وقت نمی ارزد, از نقد آن منصرف وبطور خلاصه خواستم تا برخی از دید گاه ها ی ایشان را مورد تفسیر قرار دهم  .باید بگویم که من نه نویسنده هستم و نه ادیب.اما غلطی های فاحش در نگارش او کاملاً محسوس است.در جملات از مبتدا وخبر, خبری نیست , ماضی بعید به جای ماضی قریب , نقطه به عوض کا مه وکا مه به عوض گیمه ,و مفرد به عوض جمع  بکار رفته ودر اکثر جملات نه تنها اینکه مفا هیم اصلی مفقود است بلکه از ضمایر , فعل , مصدر وغیره نمیتوان سراغی را در یافت نمود وخواننده نمیتواند تا راه خویش را از میان انبوه این غلطی ها بگشاید.جملات مملو از اشتبا هات مکرراملائی وانشا ئی میباشد.

  لذا باز تاب  چنین نگا رشات در یک سا یت معتبر انتر نیتی  هر گاه بوسیله افراد معمولی ویا کمسواد( قا نع) صورت بپذیرد حرفی در میان نیست . اما ز مانیکه چنین سیاه مشق های غیر مسئو لانه بو سیله افرادیکه بازگو کننده اخبار چین وماچین است وخویشتن را عقل کل خطاب نموده وبه حیث ( سیا ست مدار , تحلیلگروفیلسوف بیبدیل عصر) , هر جنبنده را مورد حملات شدید راکتی وبمبا ران پیهم سیاسی قرار داده جز شرم وننگ چیزی دیگری نیست. من به حیث مشت نمونه خروار یکی از بخش های این نبشته را نقلا کا پی نموده وفقط بخش های از غلطی ها ی بسیار عمده  املا ئی وانشائی آنرا به رنگ آبی نشانی شدنموده وسا ئر  جملات واشتبا هات در عین متن, با کل اما نت داری به رنگ سرخ نشا نی گردیده است ودر اینجا خواستم تا بطور مستند سطح دانش سیاسی وادبی آقای پرشور را وتوا نای های او را در کار برد زبان مادری شان به نما یش بکشم .

 اکنون با توجه با چنین غو غا های  مسخره آ میزکه با سوء استفا ده از نام دمو کراسی آنرا در پهنه جهان به سرایش کشیده اید ,از شما بسیار عا جزا نه تقا ضا نمایم تا یکبار به وجدان خویش مرا جعه فر ما یید وقضاوت نما یید که آ یا شما شا یستگی ولیاقت آنرا در وجود خویش میبینید تا در همه یی از محا فل با همه دیده درائی  هیا هوی گلو کفان  براه انداخته واو قات دیگران را سلب نمایید؟ آیا زما نیکه شما در روی ستییژ قرار میگیریید , آ یا مشا هده مینما یید که در مقا بل شما لشکر از عناصر خبره  , با فهم وبا دانش ,سخنران وتحلیلگر قرار دارد؟ وشما برای همیش وپیوسته با همه پر رو ئی های اصرار انگیز , در همه محا فل سر می کشید جفن میگو یید وعقده گشا ئی مینمایید ؟

آ قای پر شور زما نیکه نتوا نست در رقا بت های سالم وکار زار دمو کراتیک برای احراز مقا مات مورد نظر , چه در سطح سا زمان کشوری سویدن وچه در سطح انتخا بات شورای ارو پایی به جا یگاه بلند پر وا زانه یی خویش دست یازد , به شکلی از اشکال رفقا ورهبران سابق حزب دمو کرا تیک خلق افغا نستان را یا بصورت آ گا هانه ویا بصورت جا هلانه مورد ضر بات قرار داده وبا تمامی نا مردی ودون صفتی غیر افغا ن مآ بانه وبا استفاده ار فرصت های بی وطنی ومها جرت , مبا درت به تحقیر وتوهین وصدور کذب واتهام نمو ده ودر این راستا حتی به رهبر عزیز ما رفیق کا رمل هم  رحم نکرد , پیوسته روح آن بزرگمرد تاریخ را نا آرام ساخت , از نام اش پیوسته سوء استفاده نمود واز آرامگاه اش به قول خودش بلند داژ تیار نمود وبا اعترا فات اخیرخودش اکنون  میخواهد تا همه را تحت نام همان رهبر عزیز تحت آتش باری پیهم قرار داده وچون ماری زخمی همه را نیش زده و دست به انتقام بزند , از مسکن گزینی رفیق کا رمل در شهرک حیرتان تفسیر نها یت کو دکا نه ودشمنا نه نموده ومیخواهد تا تنگ نظری های ضد ملی خویش را به نام رفیق کار مل بیان نماید ؛ چنا نچه که در مقا له حاضر می فر ما ید :

((ازاین گذشته اگر اقوام وگروه های سیاسی ، قومی ومذهبی سایر مناطق وطن به آن رهبر علاقه مند بقا دروطن وخواهان جان دادن درسرزمین آبایی شان ، امکانات حد اقل زنده ماندن را میسر میکردند ، شاید رفیق کارمل درریگهای داغ وسوزان حیرتان مجبور نمیشد که تمام عمر باقی ماندهً شان را درآن جا سپری کنند وحتی از پیدا کردن چند متر زمین در قبرستان پدری شان ویا خوابید درپهلوی هزاران جگر گوشه گان نامراد حزبی وغیر حزبی ، محروم شوند .))

جناب پر شور ؛ چون آ فتاب بر همگان روشن است که رفیق ببرک کا رمل , چه رسد به شمال ویا جنوب وشرق وغرب  حتا بطور اخص به همان ذاتگاه اصلی خویش که کمری نام داشت متعلق نبود وی به همه ملیت های زحمتکش افغا نستان , به کلیه منا طق ومذا هب مرد مان قدر شناس افغا نستان تعلق گسست نا پذیر داشت ودر قلوب همه جاه باز نموده بود . بیاد دارم صحنه ایرا که روزی بزر گان قریه کمری کا بل که ذاتگاه رهبر محبوب مان است , نزد وی آمده وخوا هان قیر ریزی وپخته کاری سرک کمری کا بل گردیدند.رفیق کا رمل در برابر تقا ضای بزر گان ومحا سن سفیدان قریه گفت که: خدا را شکر که شما لا اقل ما لک یک سرک خا مه هستید وبا آن میتوان بسیاری از مشکلات خویش را حل ساخت اما در ولایات شما لی, جنو بی شرقی وغر بی کشور بسیاری از ولسوا لی ها فا قد سرک بوده وسا لانه ده ها تن از ما دران حا مله تا رسیدن به مراکز صحی ولا یات جان می سپا رند,کدامیک از اولولیت بر خوردار میباشد ؟  قنا عت مردم در برابر چنین استد لال رفیق کا رمل فراهم گردید واز اصرار این پیشنهاد منصرف گردیدند. چقدر شرم آور است که شما بدون در نظر داشت ما هیت ومضمون قدرت سیا سی وچگو نگی وا بستگی های اندیشه سیاسی حا کمان ودولتمر دان وقت را بدون سرشت سیا سی آن , به شمال وجنوب وشرق وغرب نسبت داده وعظمت وبزرگی رفیق کا رمل را در یک حوزه محدود معین میسازید.

شما جناب پر شور تا کنون نه تنها شخصیت رفیق کارمل را بار بار به شیوه مستقیم وغیر مستقیم مورد تازیانه قرار داده بلکه شما پیوسته داکتر صاحب نجیب الله را که اکنون برای آن اشک تمساح می ریزید ورفیق فقید محمود بر یالی  را در سیاه مشق های خویش به کرات مورد حملات نمکدان شکنانه قرار داده وبه رفقای محترم  هریک سلطان علی کشتنمد , نور احمد نور , نجم ا لدین  کا ویانی ,که از جمله موسسین نهضت فرا گیر دمو کراسی وترقی افغا نستان هستند نیز رحم نکردید.شما تا کنون مقا لات متعددی را علیه موسسین , فعا لین , کا در ها ودست اندر کا ران نهضت چون رفقا حبیب منگل , داود رزمیار ,شفیق ا لله توده یی, اسد الله کشتمند , محمد عا رف صخره , فضل احمد طغیان ,آدینه سنگین وغیره وغیره به نشر رسا نیده ویا بصورت دسته جمعی ویا انفرادی در صحبت ها وسخنان خویش رهروان نهضت را تحقیر وتوهین نموده که بطور نمونه میتوان از محترم بشیر بغلانی , محترم شکور خوشه چین ورفیق صدیق  وفا یاد نمود. در تما می جلسات شما به وا کنش نفرت بار جمعی کثیر ی از رفقا موا جه شده وبعضا حتا با حملات فزیکی وگفتگوی لفظی دچار گردیده اما متاسفانه هر گز درس عبرت از آن فرا نگرفته اید( خوی که در شیر در آید با مرگ بر آید).

جلیل جان ؛ چیزی جا لبی که از سلسله سیاه مشق موجود شما باز مانده است عبا رت از این است که لحظاتی که شما در با لای ستیژ جلسه اخیر( غرا به  ) می کر دید کلمات بسیار تحقیر آمیز وتو هین آمیزی را مترا دف با سیا ست تبعیض پرستانه  حکو مت ها لند بیان داشته واز طرح آن برای اخراج مها جرین بی سر پناه افغا ن که تا کنون مثل شما توفیق نیا فته اند تا ویزای اقا مت حا صل نمایند دفاع نموده وبیان داشتید : ( کسا نیکه تا کنون موفق به اخذ ویزه از حکو مت ها لند نگردیده اند , اینجا چه میکنند؟ وچرا به وطن بر نمی گردند ؟درین هنگام در اوج ما یو سیت های پیهم ونا امیدی های متدا وم , تا ثیرات چنین غرابه های غیر مسئو لانه کمتر از نمکی نبود که با لای زخم ها ی  بیشمار رفقا ودوستان  اشتراک کننده در محفل  افشا نده شد وبار دیگر بطور همیشگی شما به یک واکنش سریع وبالقوه وهجوم همگا نی مواجه شدید , تا اینکه بار دیگر ( تف سر با لا) را خود قورت  نموده وبا لا ی ستیژ بار دیگر قرار گرفته وبسان تیر رها شده از کمان به عذر  خواهی متو صل گر دیدید. شما بطور متدا وم در با لای ستیژ توبه نامه خویش را نیز قرائت نموده وتعهد می سپارید که دیگر از تداوم اعمال ما جرا جو یانه می پر هیزید اما همینکه ستیژرا ترک می نما یید همه چیز را به فرا موشی می سپا رید.

جلیل جان ؛ سخنان تحقیر آمیز و بی موجب  شما به آدرس رهبران پیشین  در جلسه 28 دسمبر, دو موضوع اسا سی را در ذهنم تدا عی نمود , اول اینکه همه این رهبران , رهبران عصر حا کمیت حزب بودند وآ یا شما در آنزمان به جز از آ ستان بوسی, آ یا شها مت وجر أت آنرا داشتید تا چنین گستا خا نه در برابر شان بگو یید ویا بنو یسید ؟ دوم ؛ آ یا گاهی به خود فکر کرده اید که شما خود  تا کدام درجه به اصول وقواعدی سیا سی , سا زمانی واخلاقی حزب پا بند بوده اید , البته شما یکه در کشور سویدن سمبول تنفر بوده نه تنها اینکه در یک انزوای کا ملا سیا سی بلکه در یک انزوای کا ملا اجتماعی بسر می برید وخجا لت نمی کشید که تنها  سال یکبار وآنهم در روی ستیژ شما چهره ئی یک   انقلابی دو آتشه وعوا مفر یبا نه را اختیا ر نموده وگو یا به نما ینده گی همه صحبت مینمایید. 

جلیل جان ؛ درین شکی نیست که موج از تنفر نسبت به نهضت فرا گیر دمو کراسی وترقی افغا نستان که سلول سلول بدن شما را احتوا کرده است وشما بطور ریا کا رانه خود را منسوب به آن نیز میدانید , با عث شده است تا شما حتا از کا برد نام صحیح ودرست آن نیز در سیاه مشق های خویش  اجتناب نموده وپیوسته بنگا رید که :( نهضت ترقی ودمو کراسی افغا نستان ) این البته نه نا دانی بلکه مبین تنفر بی پا یان شما نسبت به نهضت فراگیر دمو کراسی وترقی افغا نستان میبا شد.از همینرو بطور عملی خوا ستم وا کنش شما را در برابر تحر یر نا درست نام تان که شما یک فرد هستید تجربه نمایم ( پر شور جلیل عبدل ) ؛

جلیل جان؛ میخواهم تا از شما که یگا نه( مدل ) حزبیت واصو لیت در جهان بیکران ما هستید بپرسم که با توجه با ریا کاری های وحدت طلبا نه  های دروغین وعوا مفر یبا نه تان شما تا کنون چه مقدار  در پرو سه نز دیکی رفقا ی کشور سویدن نقش داشته اید چه رسد به سراسر گیتی  و جهان ؟ شما در طی سه سال اخیر چند بار در جلسات نهضت حضور داشتید وچند یورو حق العضویت پرداخته اید ؟ البته بدون شک جوا بات نه تنها اینکه منفی بوده بلکه شما پیوسته تلاش نمو ده اید تا علیه بهتر ین رفقا تو طئه کا ری ودسییه کا ری نموده وفضای عدم اعتماد را در میان رفقا رشد وگسترش دهید.احسا سات حسو دانه وهیجان انگیر شما در حا لی شما را به دیوا نگی کشا نده است که پرو سه وحدت  میان حزب متحد ملی افغا نستان ونهضت فرا گیر دمو کرا سی وتر قی افغا نستان بطور نها یت رفیقا نه آ غاز شده ودر حال انکشاف میبا شد, این فقط شما هستید که بسیار ما هرانه وریا کا رانه در مسیر آن به پخش ا کا ذیب وپرا زیت مبا درت مینمایید.

نه تنها سیاه مشق کنونی شما مبین کار برد های ما هرانه در مورد کشت تخم بی باوری وبی اعتمادی میان حزب متحد ملی افغا نستان ونهضت فرا گیر دمو کراسی وترقی  افغا نستان است بلکه همین اکنون با تمامی مساعی تلاش مینما یید تا به شکلی از اشکال جلو تحقق پروسه وحدت میان دو حزب را سد نما یید , اما بیاد داشته باشید  که دیگر چنان چهره دود ناک شما آفتابی شده است که در هیج با زار جهان خریداری نخواهد داشت. نهضت جای برای ترا وش عقده دیرین شما نیست و راه سلامتی شما دیگر بسوی شفا خا نه سراغ میگردد نه در وجود نهضت فرا گیردمو کراسی وترقی افغا نستان .

امید است تا نبشته یی حا ضر طرف قنا عت شما قرار گیرد در غیر آن نا گزیر, همه یی فعا لیت های مشکوک , سوال بر انگیز وجنجال بر انگیز شما را در همه یی از عر صه های سیا سی واجتماعی وغیره وغیره از آغاز تا انجام بطور مستند وانکار نا پذیربه نگا رش خواهم کشید تا چهره اصلی شما ازمیان آن به نما یش کشیده شود.

حال توجه شما وخوا نند گان عزیز را به متن مقا له اصلی تان که در ذیل کا پی شده است جلب وقضا وت را به خوا ننده گان عزیز محول مینمایم:

 

 

فشردهً(فشرده  یی) سخـنرانیها و وضع عمومی جلسهً(جلسه یی )

 تجلیل از(80 مین)( هشتادمین) سالگرد تولدشادروان

ببرک کارمل

 

نسبت عدم تما س به مطالب اساسی سخنان تعدادی از سخنوران درآن جلسه دریگانه گزارش رسمی یکی ازسایتها ،(شا ید منظور نویسنده چنین باشد: نسبت عدم تما س به مطالب ا ساسیی سخنان تعدادی از سخنو ران   در آن جلسه ,که در یگا نه گزا رشی یگا نه سایت رسمی انتشار یافت,) ضرورت آن احساس گردید که  به این کمبود  برای آن رسیده گی شود تا رفقاودوستان محترمیکه درآن جلسه حضور نداشتند و ازنحوهً برخورد ونظریات رفقای سهم گرفته در ابراز نظرهای آن جلسه درمورد متن صحبت ها و اهداف آنها گزارش ومعلوما تی برای شان ارائه نشده است ؛ باخبر گرد ند .

ازآنجاییکه متن سخنان کتبی وشفاهی تعدادی ازرفقا به طورهمه جانبه درآن  سایت گزارش ونشر شده  است ، ضرورتی به تکرارمندرجات آن صحبتها برای جلوگیری ازمکرر نویسی بیفایده ، وجود ندارد . لذا ، دراین نوشته پیرامون اهداف ، نظریات وپیشنهادات رفقایی تماس گرفته میشود که درمورد سخنان  ونظریات شان تماس کمتر گرفته شده است . علاوتا ً ، درحدود لازم به بخشهای ازصحبت های تماس گرفته خواهد شد که درمواردی علائم استفهام از آن ( گپها ) به هوا پراگنده شد . (شا ید منظور نویسنده عبارت ازعدم کسب مفهوم لازم از سخنان باشد در غیر آن استفها م چگونه میتواند تا به هوا پرا گنده شود؟)

کمیت جلسه ومشارکت شخصیتهای مختلف درآن به خاطری دلچسپ وطرف توجه بود که تعدادی ازرفقا وافراد مهم دیروزکه دردوران رهبری آن زنده یاد با ایشان ناسازگاری ومخالفت های شدیدعلنی ومخفی داشتند،نیز درجلسه شرکت  نموده بودند.این حرکت ماهرانه به یاد ما آن ضرب المثل وطنی را میدهد که میگویند :( ماعجب مردم زنده کُـش ومرده پرورهستیم ) ( این اصلآضر ب المثل نیست .مثل جمله های قصیری هستندکه از تجر به های طویل حا صل آمده اند .مثلاءدر فار سی : خود کش بیگا نه پر ور و یا در پشتو:دودی زما خوری او طو طو په ار سلان خان کوی   ) .وقتی آن بزرگوار زنده بود وبی هراس علیه دشمنان داخلی وخارجی وطن مبارزه میکرد ؛برعلیه اوشان تعدادی متحد گردیده وزمینهً  تبعید ش را با همسویی وهمکاری با فاسد ترین حلقه ًرهبری حزبی ودولتی شوروی وقت ، مساعد ساختند ووقتی بعد سقوط ( بعد از سقوط) سوال برانگیزودراماتیک حاکمیت ، ایشان ترک وطن نکرده ودربحرانی ترین وخطر ناکترین اوضاع درداخل وطن باقیماندند ، هیچ کدام این همراهان نیم قرنه  ، نه تنهادرکنار ایشان باقی نماندند ؛ بلکه تا آخرین لحظه زنده گی ناشی ازرنج وبیماری آن بزرگمرد،حداقل احوال «رهبرشان» رانگرفتند؛ اما، حال که سالها ازجاودانه شدن ایشان سپری گردید ه است وتعدادی مطمین ازعدم برگشت ایشان شده  اند ، 80مین سال تولد ش را طوری  بدون آماده گی قبلی وبه صورت عجولانه طرف تجلیل قرارمیدهند که قریب است تحقق بزرگترین آرمان مشترک رفقا ونتیجهً تلاشها واحساس مسوولیت حلقات مسوول( مسئول ) احزاب نهضت فراگیرومتحد ملی ، یعنی  رفتن به سوی وحدت مجدد حزبی، زیر سوال برود وکم رنگ شود.

جای تعجب اینست که همین رفقا وافراد گوش به فرمان شان ،(کلمه گوش به فر مان به کسا نی بکار میرودکه در زمان اقتداراشخا ص  برس کا ری وبعد از اقتدار نا جوا نمردانه نمکدان شکنی نمانید) همیشه رفقایی را که از واقعیتها سخن میزنند ؛ طرف انتقاد وملامتی قرار داده میگویند که فلان  رفقا، درحق رفقا ی بزرگ ورهبران بدگویی میکنند وتخریبکاری مینمایند . آنها، هیچ فکر نمیکنند که همین رفقای گرامی طرف انتقاد قرار گرفته خود درحق رهبرورهبران شان که خود ، آنها را انتخاب ، رکلام وبرای شان کمپاین میکردند ودرمواقع استقبال ومشایعت شان هلهله وهورا سرداده و(  کف  ) میزدند  وبه وسیله ً آن رهبران مطرح وحمایت بیدریغ شدند، چه  کرد ند . ؟ شا ید این نوع برخوردهای انتقاد رفقا ( بر خورد انتقادی رفقا) از پیش کسوتان، ناشی از ساری بودن این مرض رهبرستیزی دربین ما باشد که ما از بزرگان خود به ارث برده ایم نه کدام قصد وهدف دیگر. مردمان خوب ما میگویند :

( ازمکافات عمل غافل مشو**  گندم از گندم بروید ، جو زجو) ویا اینکه : ( هرچی(هر چه) کشت کنی ، آن را (حاصل گیری)( درو میکنی !) .

به عقیدهً من ، این نوع( گله)((گله- به دسته یی از حیوا نات اطلاق میشود)) گذاریها راه حل دایمی واساسی دارد وباییست ( با یست ) به ابراز نظرهر روزه وتکرار این مکررات ، پایان داده شود . این هدف نیز بدون برداشتن گام های مشترک عملی ، بازگو نمودن اهداف ونیات  شخصی وجمعی سیاسی ، بریدن از تمام روابط  حزبی غیر سالم وضد دموکراتیک وقایل شدن ارجحیت به ضوابط واصول قبول شدهً تشکیلاتی در احزاب مدرن وسرانجام پا ماندن ولگد مال کردن تمام اقدامات مخفی وعلنی قدیمی مضر ثابت شده( مضر ثا بت شده؟) به حال افراد وتشکلات خودی وآغاز یک فصل جدید درشیوه های برخورد سیاسی بدون تبعیض وعقده دربرابر تمام رفقا ازطرف قدمه های بالایی( حزبی) دیروز، ( شا ید منظور

نویسنده ازقدمه های با لایی در حزب دیروز دمو کرا تیک خلق باشد نه همه حزبی های دیروز) برای تحقق اهداف مطروحه درشرایط فعلی ، امکان پذیر نمیباشد .

هرگز، نمیتوان از شخصیت های تاکنون اثرگذار (بادرجات متفاوت) وصاحب صلاحیت دیروز درعرصهً مبارزه ً سیاسی، برای ادای نقش فعال وموًثر به سان دیروز درتحقق اهداف امروز انتظاری  به سان پار و(پرار)((پیرار) داشت ؛ مگرآنکه ایشان ،اولا ً در بین خودشان مصالحه کنند ، متحد شوند ویا دربین افراد داوطلب وآمادهً مشارکت درمبارزه وفداکاری درراه وطن وآرمانهای بزرگ انسانی با شیوه ها ی سالم  وقبول  نورمهای کاملا ًدموکراتیک مبارزه وهمکاری سیاسی ( وداع با مرکزیتهای خشک )و شخصیت های محترمیکه( باثر)( به اثر) کبرسن ،خسته گی سیاسی وجسمانی وسایرعوامل دیگر ،

( از جمله با لا وتداوم آن قطعا ء نمیتوان تا کدام مفهو می را استخراج نمود. شا ید  نظر نو یسنده چنین با شد: با شیوه های سالم وقبول نور مهای کا ملاء دمو کرا تیک مبا رزه,  همکاری سیا سی  نمایند ,(وداع با مر کزیت های خشک) ویا شخصیت های محتر میکه  ...)

 نمیخواهند ویا نمیتوانند نقش فعال ومتحرک را که نیاز جدی مبارزهً فعال است داشته باشند، ویا تغییری دراعتقادات وباورهای بعضیها نسبت به عقاید سیاسی (ایکه)(عقاید سیا سییی که ) خود سالها مبلغ ومروج آن بود ند ولی اکنون به برکت دانش  و فهم  گسترده و جهان شمول(!) شان به بطلان خط فکری دیروز که نه تنها تختهً پرش شهرت وقدرت وحتی شخصیت شدن همهً ما بود، پیدا کرده و اعتقاد درونی (!)، منفعت جویانه ویا مصلحتی پیدا کرده اند ومیخواهند بقیه ًعمررا درآرامش به سرببرند که دراین زمینه نیزهیچ کسی نباید حق( مخالفتداشته)(مخا لفت داشته) باشد  ، فرق قایل گردند .(کار بردکلمه اعتقاد ات وعقا ید به منظور استخراج مفهوم واحد ,چیزی را به خورد خوا ننده نمی دهد .شاید نظر نو یسنده گرامی چنین باشد:ویا تغیرات وارده در اعتقا دات وبا ور های  سیا سی بعضیها که خود سالها مبلغ ومروج آن بودندولی اکنون به بر کت ......دراینجا از یکسو نویسنده محترم خوا سته تا روش های فوق را مورد انتقاد قرار داده ودر عین زمان ازوجود  آنها به حیث حل بسا مشکلات وسوءتفا همات یاد نموده است )  به آن خط بطلان میکشند جمع  این کار باعث حل بسا مشکلات وسوً تفاهمات گردیده وباعث شناخت همراهان نبردها وتلاشهای بعدی  وآن رفقای وداع کردهً ما خواهد شد که ما اخلاقاً حرمت مان را به سان گذشته نسبت به این شخصیت ها نیز به پاس مبارزات طولانی ،زحمات وفداکاریهای قبلی شان حفظ خواهیم کرد . اما، این نیز حق همه اعضای حزب دیروز ومبارزین حزبی وغیر حزبی وحدت طلب وتاکنون بی تفاوت نسبت به وحدت مجدد است که بفهمند که کیها ازبین پیشقراولان دیروز ،آنها را درشرایط جدید فعالیت های سیاسی ، صادقانه وبدون هرنوع تبعیض ومداخلات بیمورد بحران آفرین ، کمک وهمراهی میکنند .

شایددرنزد رفقا سوال پیدا شود که چرا درهرمساًله وهرنوشته،ازجمله دراین گزارش جلسهً(28دسامبر) درهالند ، من درمورد رهبران وپیش کسوتان ، وظایف ومکلفیت های سیاسی واخلاقی شان درشرایط فعلی وبرجسته شدن نقش وجایگاه کنونی شخصیت شان درمبارزه ومقاومت علیه دیو های سیه درون ارتجاع چند سرداخلی وخارجی، (ترمینو لو ژیی  های جدید )بنابرانتظاراتی که ازایشان وجود دارد وبراساس دانش سیاسی ،تجربهً حزبی و ادعاهای قبلی وامروزی خود شان دراین زمینه چیزهایی را می نویسم . این تماس گرفتن های من  درمورد این نوع مسایل بنابر( ناگزیری تاهنوز موجود)( شاید منظور نویسنده از نا گزیری ها ییکه تا  هنوزموجود است با شد.)   درساحهً فعالیتهای سیاسی وتشکیلاتی دیرینه وجدا ً صدمه دیدهً مشترک مان است ؛ نه بروفق تفنن وجمله پردازیهای بیجا .!

رفقای عزیز !

ما،  با چنین امیدها وانتظارات درهر جلسه اشتراک میکنیم وازاین ناحیه به سان همیشه ( سردردی) نصیب ما میگردد وبس . باید به انواع (دردسر) ها برای اندیشیدن وعمل کردن سالم ، به موقع ومفید خاتمه داده شود .(باید چنین گفته شود که با اند یشیدن و عمل کردن  سا لم ,به موقع ومفیدبه انواع درد سر ها پا یان داده شود.)

اما، درمورد جلسه ً هالند ، به صورت خاص باید گفته شود که: سخنان آغازین   ، انانس رئیس جلسه ( رفیق طلا پامیر)ومحتوای صحبت ایشان ، سخنا ن درج شده دربیانیه های کتبی وشفاهی رفقا: سرخابی وسادات ، روًسای شوراهای اروپایی نهضت فراگیرترقی ود موکراسی(  نهضت فراگیر دمو کراسی وترقی افغا نستان ) وحزب متحد ملی که هر سه تن شان مطابق تفاهم قبلی( مسوولین)( مسئو لین ) اروپایی دوحزب درمحلی که میتوان آن را جایگاه( هیت)(هیأت) رئیسهً گردهمآیی قیمت داد ،اخذ موقع نموده بودند ، همه مشحون ازحرمت گذاری نسبت به شادروان رفیق ببرک کارمل ، شخصیت ، دانش وجایگاه اجتماعی ایشان واز ضرورت تاً مین وحدت مجدد حزبی، تفاهم رفیقانه وناگزیری برای تداوم پروسهً تلاشهای وحدتخواهی بود . این رفقا که قبلاً نیز گامهای استواری را درحل پرابلمهای کشت شده دربرابر وحدت رفقا برداشته بودند درابراز نظرهای شان دراین زمینه مصرانه پا میفشردند.

رفیق نورالحق علومی ، رئیس حزب متحد ملی ،هنگام ابرازنظرشفاهی پیرامون گرامیداشت  (80 مین) سالگرد تولد زنده یاد رفیق ببرک کارمل ،قبلا ًرهبر حزبی ودولتی افغانستان یادآورشد که: «ما به رفیق ببرک( کارملبه)( رفیق ببرک کارمل به ) صفت رهبر مان ارزش قایل بودیم وهستیم. ما، سالها درکنار رفیق کارمل قرارداشتیم وتا زنده باشیم ،احترام شان را به خواهیم آورد (؟؟؟؟؟)».( شا ید منظور نویسنده احترام شان را بجاه خوا هیم  آورد, باشد) رفیق علومی اضافه کرد که: «وحدت را باید برای آن تاًمین کنیم که وطن به ما وشما واتحادماضرورت دارد و مردم بالای ما حساب میکنند . وضع وطن روز بروز بدترشده میرود ومداخلات خارجیها نیز قطع نمیگردد . وحدت خانوادهً مشترک ما ، ضامن پیروزی های ماست .»

رئیس حزب متحد ملی افغانستان درجریان صحبت از اوضاع داخل کشوردربسا موارد ضروری معلومات مفید ارائه کرد .من به حیث شنونده احساس کردم که در بازگو کردن حقایق مربوط به پیشرفت پروسهً وحدت درداخل وطن ، بین ایشان ورفقای محترم نهضت فراگیر وشخص رفیق شیرمحمدبزرگر ، رئیس شورای موًسسان نهضت فراگیر ترقی ودموکراسی افغانستان، اعتماد متقابل( وگرمی رفیقانهً روابط)(...و روا بط گرم رفیقا نه ) وجود دارد که میتواند مایهً دلگرمی همه حزبیهای صادق ووحدت طلب باشد .

قابل یادآوری میدانم که درتبارزدادن( در تبارز دوستی) دوستی ومحبت نسبت به حزب دیروز ، وحدت مجدد رفقا واحتـرام به شخص رفیق ببرک کارمل فقید، موضعگیری رفیق علومی ، واضح وطوری روشن بود که مجالی برای سوً تعبیر های قبلا ًپلان( سوءتعبیر از قبل پلان نمیشود) شده به وسیلهً افراد مغرض باقی نمی ماند تا از آن به حیث وسیله یی برای کند ساختن پروسهً وحدت مجدد حزبی  ویا نامبرده رادرناگزیری قراردادن ،استفاده کنند. ( مفهوم آن ازتوا نایی بشر خا رج است.)

رفیق علومی ، درجریان صحبت ازدولت آقای کرزی انتقاد نموده وازظلم وبیعدالتی دروطن ، ازمداخلات  پاکستان وکشتار غیر نظامیها درجنگ وسایر موارد یادآوری کرده ومعلومات داد که طرف استقبال نیز قرار گرفت .

قابل یاد آوریست که رفیق محترم سلطانعلی کشتمند نیز طی ارسال پیامی ، (80 مین ) سالگرد تولد رفیق ببرک کارمل را به خانوادهً آن زنده یاد وبه سایر رفقا تبریک( گفته بودند.)(ما ضی قریب با ید استعمال گردد-تبریک گفت.) آن پیام از طرف رفیق اسدالله کشتمند ، برادر ایشان به خوانش گرفته شد .

ایکاش شخص رفیق کشتمند درآن جلسه ً شکوهمند ،حضور پیدا میکرد وازسایرشخصیتهای کلیدی حزبی ودولتی دیروز نیز بدون تعصب غرض اشتراک در آن جلسه وابراز نظر درمورد هدف آن ،دعوت صورت میگرفت .

بعد ا ً رفقا : شفیق الله توده یی ، حبیب منگل وداوودرزمیار با تفسیر صحبت کرده وهرکدام شان خاطرات ، برداشتها ، نحوهً شناخت ودرجه ًتقارب شان را ازشادروان رفیق ببرک کارمل ،عقایدوباور های ایشان ، ( وعقاید وباور های ایشان  ) بیان کردند. درصحبتهای ا ین رفقا ، بیشتر درمورد سالگرد تولد رفیق فقید ببرک کارمل صحبت شد. ( متن صحبتهای این رفقا قبلاً درمشعل اقبال نشر یافته است وضرور به تکرار نیست)

اما، رفیق شفیق الله توده یی( قبلاً رئیس شورای اروپایی نهضت)که سخنرانی شان چند مرتبه طویل ترازرئیس فعلی شورای اروپایی نهضت رفیق ( سرخابی) بود ؛ دربخشی از صحبت های شان گفتند که : ( همین اکنون ، رفقا از پاکستان ، افغانستان وسایر کشورها ) با ایشان تماس گرفته ودرمورد وحدت وسایرمسایل سوال می کنند.(شاید آن رفقای محترم خبر ندارند که دررهبری شورای اروپایی رفیق دیگری به جای توده یی صاحب انتخاب گردیده است) به هرصورت وظیفه ًرفقایی که همیشه ازنظم ودیسیپلین( دسپلین)  به خاطر (سیطرهً خودشان بالای وضع ورفقا ) خوش شان می آید وحمایت میکنند اینست که برای این رفقای مراجعه کننده تفهیم گردد( تفهیم نما یند) که بایدحتما ً با آدرس جدید( برای آن ؟؟)تماس بگیرند که مراعات نمودن «صلاحیت شخصیتهای انتخاب شده از طرف انتخاب کننده ها » ، نه تنها امریست ضروری  ، بلکه مکلفیت اخلاقی وتاًمین دیسیپلین تشکیلاتی دراحزاب  میباشد.  

 محترم ( توده یی ) درمورد تا مین وحدت مجدد رفقا ، با اینکه موافقت خودرا ابراز کرد ، گفت  کـه : (  هنوز راه درازی برای رسیدن به وحدت درپیش داریم ). ولی از این راه های باریک وتاریک (؟؟)در مسیروحدت صحبت نکرد. تاجاییکه( تا جا یی که) من برداشت کردم این جملهً کوتاه (هنوز راه درازی درپیش داریم ) هم سوال برانگیز بود و هم تشویش آور. این جمله درحالی در آن گردهمآیی مهم بیان گردید که رفقا ازپیشرفتهای سریع و عمیق درامروحدت مجدد رفقا درداخل وطن که نه تنها صفوف اصلی این احزاب شامل گفتگوهای وحدت ، بلکه  رهبران ومسوولین ارشد هر دو حزب با هم برادر، یکجا باسایر رفقا وتحول طلبان درآنجا زنده گی وفعالیت میکنند؛ بلکه سخن از تفاهمات وتقاربهایی میزنند که جدا ً امیدوار کننده است .

بروز دادن درازی راه رسیدن به وحدت از طرف توده یی صاحب درآن جلسه وبعد این همه امیدواریها وتلاشها درداخل وخارج  درحالی به اطلاع رفقا رسانیده شد که فقط چند لحظه قبل ، رئیس ومسوول اولی واصلی شورای اروپایی نهضت فراگیرترقی افغانستان،رفـیق احمد شاه سرخابی دربیانیه کتبی شان که بدون شک ازملاحظه شد وتوافق دسته جمعی شورای اجرائیهً اروپایی نهضت ، گذشته وبرخوردار گردیده است ؛ مژدهً تحقق وحدت مجدد رفقا را درنزدیکترین زمان  ممکن خبر داد ومتذکر شد که گام های اساسی دراین زمینه برداشته شده وموانع  جدی درزمینه وجود ندارد .!!( مژده خودش به معنای خبر است ,یعنی خبر خوش .  مژده را ...خبر داد از لحاظ تکرار  مفا هیم نا درست است.)

 

من باور کامل دارم که سخنان مسوولینی(مسئولینی )که نظر وعمل شان دراثر مشوره با سایرین(سائرین) شکل بگیرد وبا خودمحوری ضرب نخورده باشد ومسولانه(مسئو لانه) درمحضرجمع غفیری ازرفقا ابراز گردد؛ نه تنها تحقق می یابد، بلکه نسبت به سخنان افراد دیگری که نقطه نظرات شخصی خودشان را همیشه بیان میکنند، قابل اطمینان تر است .ازاین رو ما امید خودرا خدشه دار نمی سازیم .

 

.((رفقا ما برای سعادت و خوشبختي مردم که هدف ماست از هيچ کاری دريغ نخواهيم کرد.زيرا حزب وسيله است،نه هدف.

بعضاً رفقا از مشکلات در اين پروسه شاکي مي باشند.در اين رابطه مي خواهم ابراز دارم که اگر خانهء ما سوخت،ديوارهای آن پخته شد،اگر حاکميت ما سقوط کرد،اما تجربه ما افزايش يافت.يعني تجربه ما افزون شدخوشبختانه امروز هرکادر ديروز ما صلاحيت رهبری را دارد،پس بايد برمشکلات غلبه حاصل نمود.اين امر ما را معتقد به تصميم گيری خلاق،توأم با خردورزی،دلسوزی به امر سازمان و دقت لازم در تمام موارد سازماني ما مي سازد.))  ازبیانیهً محترم ( شفیق الله توده یی)کاپی شده ازسایت (مشعل)

 

شاید درسخنان توده یی صاحب معانی عمیقی نهفته باشد که من بنابر عدم توانایی، آن را دریافته نتوانم ولی باعقل قاصر خود اینقدر اضافه میکنم که ایکاش پخته گی دیوارهای ما که متاًسفانه آن دیوارهانیز باقی نمانده است ، به قیمت سوختن اصل خانه که همهً ما ومردمان زحمتکش رادرخود جمع کرده بود ؛ عملی نمی شد. ایکاش ما هرگزصاحب صلاحیت رهبری نمی شدیم وکسب تجربهً ما به قیمت سقوط حاکمیت مردم هرگز ( افزون ) نمیگشت  . این همه افراد دارای صلاحیت رهبری شده وآنهم با آن قیمت گزاف که (توده یی ) صاحب به آن اشاره کرده است، درشرایط بیوطنی وفلاکتبار دور ازمیهن ، به درد کدام مردم وسرزمین خواهیم خورد وچه دردی رادوا خواهیم کرد؟ جز ًافتیدن به جان هم ، درخود فرو رفتن وهمه دنیا را باچشمان کم بین خود دیدن وخودرا بهر قیمت بالای سایرینی که ازما درهراستقامت ، با صلاحیت تر ومسحق ترند ، بانیرنگ تحمیل کردن( وتشدید)( تا حال) کشنده) وروز افزون  اختلافات سیاسی وشخصی ( شاید منظور نویسنده عزیز تشدید ا ختلا فات روز افزون سیا سی وشخصی با شد)  براساس تجاربی که( بعد سقوط دولت وبه قیمت خیلی گران وابدا ًغیر قابل جبران) پیدا کرده ایم کدام حاصل دیگری داریم . آیا ،این نوع تحلیلها هم ناشی از پخته گی وکسب تجارب ماست ؟؟؟!!!  آیا، واقعا ً ماازشکستها وحوادث ،چیزهای مفید آموخته ایم ؟!

آیا ، 14 سال حاکمیت خود برای هرکدام ما عالمی ازتجربه واندوخته های سیاسی ، اداری واجتماعی نداده بود که باردیگر خواستیم  به آن قیمت  صاحب (تجربه) ای شویم.؟ من امیدوارم این نوع تحلیلها صرف برای دادن روحیه وتا ًمین حداقل آرامش به رفقا وهمفکران ماباشد، نه  برای توجیه سقوط حاکمیت وارایه ً(ارائه) دلایل غیر قابل قبول به رفقا ومردم وطن که باراصلی سقوط را متحمل گردیدند.

باید ، سوال شود که این کدام عقل وتجربه است که درحالیکه (دیوار های خانهً مشترک مان پخته شده است ) خود هنوز خام باقی مانده ایم وحداقل جاه طلبیها وخودخواهیهای شخصی وفرکسیونی خودرا قربان تامین وحدت رفقا که زنده گی وپیروزی ما  ونجات وطن به آن وابسته است ، ساخته نمیتوانیم. آیا ، مردم  ورفقا به سخنان ما اعتماد خواهند کرد. آیا ، تحت فشار قرار دادن رفقای مرکز درطول این مدت غرض عدم توافق با وحدت تشکیلاتی باسایر رفقا ودرراًس حزب متحد ملی وگروگان گیری رفقا به خاطر حداقل کمک های مالی دراین زمینه ناشی از پخته گی مانیست ؟ و....

 رفیق توده یی :(رفقا ميدانند که در سالهای اخير زنده گي رفيق کارمل من افتخار آنرا داشتم تا با ايشان بوده و از مکتب بزرگ دانش و تجربه رفيق کارمل قطراتي را مستفيد شوم.واقعاً خاطرات فراموش ناشدني بيشماری از ايشان بجا مانده است که تنها به يکي آن اکتفا مي کنم.

وقتي طالبان به طرف کابل پيشروی داشتند،انجنيراحمد معاون جنبش شمال ضمن مصاحبه با راديو بي بي سي در برابر پرسشي که واکنش انها در برابر پيشروی طالبان به سوی شمال چيست گفت،که انها سالنگ را مسدود و موجوديت افغانستان شمالي را اعلام خواهند کرد.وقتي رفيق کارمل اين خبر را شنيد از خشم و اندوه مو بر اندامش ايستاد.سراپايش را تأثر و اندوه فرا گرفته بود. بمن هدايت داد تا آماده گي برای ترک حيرتان داشته باشيم.زيرا در صورت همچو اقدامامي به گفته رفيق کارمل ماندن در آنجا بزرگ ترين خيانت و گناه تلقي مي گرديد.

رفقا،کادرهای محلي وقتي خبر شدند،آمده و با گريه و عذرخواهي از اينکه مردم شمال باعث سراسيمه گي رفيق کارمل شده، بجای آنکه خدمتي را به رفيق کارمل انجام دهند،و همچو ضربه بزرگ را بر روان وی وارد آورده اند،پوزش مي خواستند.تا اينکه فردا شب سخنگوی جنبش شمال اين ادعا را رد و آنرا نظر انجنير احمد دانست،نه فيصله رهبری جنبش.باور کنيد رفيق کارمل وقتي اين خبر را شنيد،از خوشي به کالا نمي گنجيد.گويي دوباره به دنيا آمده باشد.( کاپی شده از سایت مشعل)

این موضوع را موشگافی کردن ،وقت کافی میخواهد. اما، آنچه به طور عاجل باید به آن اشاره شود اینست که :

طرح شمال وجنوب وشرق وغرب دروطن واحد ، بدون شک تخطی از نورمها وقواعد ساده وابتدایی وطن پرستیست . اما ، ناگزیری ها را نمیتوان مردود دانست ، به شرط آنکه از این نوع اقدامات به حیث اهداف تاکتیکی وغرض نجات کل وطن ازدست اشغالگران وعمال خارجی استفاده شود ، طوریکه دردوران تسلط فاشیزم دراروپا عملی گردید .(برای استخراج مفهوم وا قعی از این جمله لازم است تا کمیسیون  ادبی ایجاد گردد)

من، هرگز با طرحها ودیدگاهای آقای انجینر درمورد جدا کردن شمال ازپیکر وطن موافق بوده نمیتوانم. اما، طالبان مناطق اشغال شده به همکاری پاکستان ونیروهای اجیر بنیاد گرای خارجی  را، نه برای درکنترول نگهداشتن خودشان بلکه برای حکمفرمایی جواسیس وعمال مذهبی- نظامی بنیادگرای پاکستانی والقاعده ، ازوجود مخالفین شان با قساوت پاکسازی میکردند.(شاید منظور نویسنده محترم چنین با شد:اما طا لبان ,به همکا ری پا کستان و.....منا طق اشغال شده را جهت حکمفر مایی جوا سیس.....از وجود مخا لفین شان با قسا وت  پا کسازی میکر دند.)

ازاین گذشته اگر اقوام وگروه های سیاسی ، قومی ومذهبی سایر مناطق وطن به آن رهبر علاقه مند بقا دروطن وخواهان جان دادن درسرزمین آبایی شان ، امکانات حد اقل زنده ماندن را میسر میکردند ، شاید رفیق کارمل درریگهای داغ وسوزان حیرتان مجبور نمیشد که تمام عمر باقی ماندهً شان را درآن جا سپری کنند وحتی از پیدا کردن چند متر زمین در قبرستان پدری شان ویا خوابید درپهلوی هزاران جگر گوشه گان نامراد حزبی وغیر حزبی ، محروم شوند .

((بیان چنین جملات از سوی پر شور, نه تنها اینکه کا ملا از منطق تهی میباشد بلکه وجهه ملی و تعلقیت رفیق ببرک کا رمل را  به حیث رهبر ملی , به همه یی از منا طق ومرد مان افغا نستان جدآ خدشه دار میسا زد .دشمن دا نا بلند ا ت میکند- بر زمین ات می زند نا دان دوست.-اگر دوست با شی؟؟))

ما ، باید حقایق را بگوییم .این گروه ها وسازمانهای حاکم درشمال ودرراس (رأس )جنبش ملی –   اسلامی افغانستان بود که علی الرغم کل بی توجهی هایشان  نسبت به زنده گی وسرنوشت   رفیق ببرک کارمل ، به ایشان حق بقا وزنده گی درحیرتان را درشرایطی امکان پذیر ساختند که بنیادگراهای افغانستان درمرکز وولایات جنوب وغرب کشور، نه تنها مخالف بقای(بقاء) ایشان دروطن بودند بلکه نه تنها گروهای( گروه های) افراطی که حتی نیروهای معتدل وگویا دموکرات شان مثل ( آقایون مجددی وگیلانی) اجازهً برگشت جنازهً ایشانرا به داخل کشورنمیدادند  وبا به خاک سپردن شان درشهرک حیرتان مخالفت میکردند.( ده در کجا درخت ها در کجا )

رفقاییکه درمعیت تابوت به داخل وطن آمدند وشاهد مارش عظیم شهریان حیرتان واشتراک وسیع بزرگان وموسفیدان شمال وهزاران رفیق ازسراسر وطن درمراسم خاک سپاری رفیق ببرک کارمل ، بودند ؛ به چشم سر مشاهده کردند که حتی بعضی ازحلقات تنظیمی جهادی شمال درپهلوی معاونین جنبش درمراسم تدفین وتکفین   اشتراک کرده بودند که شادروان رفیق بریالی ، درصحبت کوتاه شان درسر قبر، از جنبش ملی به خاطر مساعدت درامر برگشت جنازه ومراسم تکفین( تد فین ) اظهار تشکر کرد .

لذا، مو ،( کا مه ها بیجا بکار رفته است ) راست شدن دراندام رفیق کارمل را بااینکه خودشان میدانستند ، برای این با نگرانی به خونش( خوا نش ) نگرفتم که شخص ایشان درجواب تحلیل رفیقی که گفت: ( پدر تشویش نداشته باشیم .( میگویند دربین طالبها افراد روشنفکر نیز وجود دارد ) ، گفتند که اگر من( ببرک کارمل) نیز ازطریق پاکستان وبه زور پاکستان به وطن غرض کسب قدرت وارد شوم، شما بالای من هم اعتماد نکنید ومرا دشمن وطن تان بدانید وشعار مرگ بر کارمل را سردهید. این اظهار نظر نه تنها عمق شناخت رفیق کارمل از دسائس شیطانی پاکستان را به ما میفهماند ، بلکه عمق نفرت ایشان از عمال پاکستانی را متبارز میسازد.( از آغازتا انجام  جمله فوق ,ضمایر ,متکلم ,مخا طب ومصدر کا ملآمفقود وگیچ کننده بوده ودانسته نشد که مطلب نویسنده از بیان این همه تنا قضات چه است؟)

بنا ً ، درشرایط حاکمیت طالبان که حتی بر مجسمه های گلین بامیان رحم نکردند وباعث شهادت المناک رفیق داکتر نجیب الله وبرادر جوان شان وهزاران هموطن بیگناه دیگر ما شدند، چه امید دیگری برای آن رفیق زنده یاد باقی مانده بود که به قول معروف از (زیر چکک به زیر ناوه) میخزیدند.( کلمه خزیدن در باب رهبران بزرگ شا یسته نمی باشد.)

اما، درمورد حکومت ویا جمهوریت شمال ویا انتقال مقر ریاست جمهوری افغانستان از کابل به مزارشریف دردوران ( شهید داکتر نجیب الله )( حکو مت ویا جمهو ریت شمال در عصر داکتر صا حب نجیب کشف کا ملا جدید است.) بابت پرابلمها ومشکلات آن وقت باید گفته شود که سخنان انجینر احمد برای بار اول مطرح نشده است. این موضوع را اگر افراد کلیدی وسفر کرده(افرادسفر کر ده  ؟؟؟؟؟)از کابل به سوی مزار ، توضیح ندادند ، من درحد معلومات ناچیزم ، چیزی خواهم نوشت.

دراین موارد درنوشته های بعدی بیشتر روشنی خواهم انداخت .

 

سخنران دیگرآن محفل ، رفیق داوودعزیزی قبلا ً افسر بلند پایهً اردوی ملی افغانستان بود که بمناسبت سالگرد تولد رفیق ببرک کارمل فقید ، سخنان خوب گفت وبیانیهً مهیج داد. رفیق نامبرده درمورد ضرورت تاً مین وحدت پافشاری نموده وهیچ دلیلی را برای قبول موانع موجه ندانست.

رفیق عزیزی ،بقایای(بقا یای هیأت رهبری –تابع عفت کلام سیا سی نمی باشد) هیت رهبری حزبی دیروز را طرف خطاب قرارداده گفت که: اگر با این بی تفاوتی برخورد کنید ونسبت به امر وحدت مجدد رفقا نقش تان را مسوولانه ادا نکنید، تاریخ  ونسل بعدی شما را هر گز نخواهد بخشید.سخنان رفیق عزیزی مورد استقبال گرم رفقای حاضر درمحفل قرار گرفت .

درآن جلسه ً شکوهمند به اثر تقاضای تعدادی ازرفقا وعلاقه مندی خودم ، نوبت به ابراز درد دل کردن گرفتم واین موقع به من لطف شد. من ، سخنانم را نه باگفتن تبریک به مناسبت (80 مین ) سالگرد تولد زنده یاد رفیق ببرک کارمل که هرگز درزنده گی شان علاقه ای به این مناسبتها نداشتند ، بلکه به خاطرمرگ نابهنگام شان آغاز کردم وبه همه رفقا  واعضای خانوادهً محترم شان به مناسبت مرگ زود رس ایشان، شهادت ومرگ سایر رهبران ، همه شهدای دوران حاکمیت وکلیه انسانهاییکه درراه تامین عدالت وآزادی وطن ، جانهای شرین(شیر ین) شان را قربان کرده اند ، تسلیت گفتم .

این مطالب شامل سخنان من بود که درذهنم باقی مانده وبه شما نقل میکنم. رفقای عزیز! ( خواهش می کنم تا این گردهمآیی بزرگ وبا عظمت واین مناسبت باارزش را به جلسهً سراسری تا ًمین کننده گان وحدت مجدد حزبی تبدیل نمایید. ارزش دادن به رهبران واقعی ودرراس رفیق شادروان ببرک کارمل، جزً خصلتهای نیک وطنی وحزبی ما میباشد وباید بزرگان مان را فراموش نکنیم. اما ، برای رسیدن به اهداف شخصی وسیاسی محدود از قبر رهبران برای خود ( بلنداژ ) نسازیم .

حال که به برکت درک واحساس مسوولیت رهبری های(به برکت درک واحساس مسئو لین و رهبران ...)  حزب نهضت فراگیر ترقی ودموکراسی وحزب متحد ملی واقدام شجاعانهً مسوولین( مسئولین) اروپایی این دوحزب ، اسناد معتبروحدت به امضا رسیده است ؛ما وظیفه داریم که ازموقع استفادهً لازم نموده وبه افتخار این مناسبت باارزشی که دورهم جمع شده ایم ،  این امکان را میسر سازیم که نه به حیث اعضای دوحزب، بلکه به صفت فرزندان حزب واحد ازتالار خا رج شویم وبه تمام دوریها وچند رنگیها خاتمه دهیم .

باید توجه داشته باشیم که اگر به ادعای خود مبنی بر حرمت گذاری به رفیق ببرک کارمل صادق هستیم باید ( وحدت مجددحزبی ) را به این محفل تحفه بدهیم وبه این وسیله روح تمام رفته گان وجستجوگران وحدت صادقانهً حزبی را که آرمان شان برآورده نشده چشم از جهان بستند، شاد سازیم. گفتنی است که تحفه قرض داده نمیشود؛ باید آنرا همین اکنون ودرهمین تالار تقدیم نماییم ،وگرنه دروغ میگوییم  .

اکنون با ابراز تمام احترام واخلاص به رهبران دیروز حزبی وازجمله شماهای که دراین تالار تشریف دارید ، ازنام کادرها وصفوف حزبی ، خطاب کرده میگویم :

 رفقای محترم !

چرا به ندا ها وفریادهای ما جواب نمیدهید ؟ چرا دین تان را برای متحد شدن دوبارهً رفقای تان که بخش اساسی تشکلات امروزی شان محصول زحمات دیروزی خودشماست واکنون بابت اشتباهات سران حزبی ( تیت وپراگنده ) شده اند ودرانواع دردها ورنجهای بی اتفاقی میسوزند ،ادا نمیکنید.؟

چرا ، اولا ً دربین خود تان مصالحه وآشتی نمیکنید؟ آخر، چه مشکلی دارید که حل نمیگردد.؟شما خود میدانید که صفوف برای تاًمین وتطبیق اوامر شما، چندین دهه بدون کوچک ترین سوال عمل کرده وخم به ابرو نیاورده است. هزاران تن ازبهترین فرزندان حزب ووطن درراه آنچه دساتیر ، آرمانها واحکام شما بود ، قربانی شدند .آیا ، لازم است برای تعین سرنوشت این رفقا که تعین سرنوشت خود شما و مردمان زحمت کش وطن میباشد ، بیشتر ازین تماشاچی باقی بمانید .؟

من، به نماینده گی از کادرها وصفوف فداکار حزبی( شما را کی وچه وقت نما ینده خود بر گزیدند ؟) وازجملهً رفقای حاضر دراین جلسه به شما رهبران محترم میگویم که ما 40 سال فرمانبردار شما بودیم. اکنون ودرهمین تالارازنام این رفقا ، به شما هدایت داده میشود که خودرا باپروسهً مبارزات وحدت طلبانه ورفتن به داخل وطن همنوا وآماده سازید وازمخالفت علنی ومخفی با جریان وحدت طلبی رفقا ودررا ًس احزاب شامل گفتگوهای وحدت،خودداری  کنید ؛ درغیر آن به مشکلات وواکنشهای شد ید مواجه خواهید شد .

به این مناسبت به شما اعلام میگردد که فعالیتهای وحدت طلبانهً موجود را به حیث قیام مهار ناپذیر صفوف حزبی تلقی نموده ودرامر کمک به این پروسه آنچه را درتوان دارید به حکم مصالح مردم ووطن وبه خاطر جمع شدن رفقای دیرینهً راه وعقیدهً تان ،دریغ نکنید . (اخذ تایید رفقای جلسه وبلند شدن صدای توافق شان با سخنان )

ادامه دارد....


February 18th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.